تقریبا همۀ ما دربارۀ ضریب هوشی یا IQ چیزهایی میدانیم. اما بسیاری از ما خبر نداریم که هوش انواع مختلفی دارد. هوش هیجانی یا هوش عاطفی یکی از آنهاست و تعریف آن با IQ متفاوت است. هوش هیجانی عبارت است از توانایی درک، کنترل و ارزیابی احساسات. در واقع این یک ویژگی رفتاری است که میتواند بر موفقیت شما تاثیر بگذارد و به شما قدرت دهد تا یک موضوع را درک کرده و به آن پاسخ مناسب بدهید. محققان علوم رفتاری معتقدند همان طور که توانایی بیان احساسات و کنترل آنها در ارتباط ضروری است، قدرت درک، تفسیر و پاسخ به آن هم مهم و حیاتی خواهد بود.
متخصصان بر موضوع ذاتی یا اکتسابی بودن این هوش اختلاف نظر دارند. در حالی که برخی مدعی هستند که هوش هیجانی یک ویژگی ذاتی است، بسیاری دیگر به دنبال تقویت و بهبود آن از طریق آموزش هستند. اگر درباره این موضوع به راهنمایی تخصصی نیاز دارید، از مشاوره آنلاین حال استفاده کنید.
هوش عاطفی یا هیجانی یک مفهوم نسبتا جدید است که در اواخر قرن بیستم توسط دو روانشناس برجسته به نامهای جان مایر و پیتر سالووی معرفی شد. آنها هوش هیجانی را به صورت نوعی هوش اجتماعی عنوان کرده و معتقدند این هوش، شامل قدرت نظارت بر احساسات خود و دیگران، ایجاد تمایز بین آنها و استفاده از اطلاعات برای هدایت تفکر و عملکرد خود است. مطابق نتایج حاصل از تحقیقات آنها میتوان گفت که در هوش هیجانی، دو مهارت جداگانه وجود دارد که مرحله اول شامل قدرت شناسایی و درک احساسات و مرحله دوم، توانایی مدیریت آنها برای تصمیم گیری و تاثیرگذاری بر افراد است.
هوش هیجانی چیست؟
متخصصان بر این باور هستند که عملکرد مغز ما تحت تاثیر احساسات تغییر میکند. در نتیجه با افزایش یا کاهش احساسات، قدرت تصمیمگیری، تواناییهای شناختی و در مواردی، مهارتهای فردی هم تغییر خواهد کرد و کم یا زیاد خواهد شد. پس زمانی که بتوانیم این احساسات را درک و کنترل کنیم، در روابط شخصی و حتی زندگی شغلی خود موفقتر خواهیم بود.
این قدرت کنترل و تسلط بر احساسات همان هوش هیجانی یا Emotional Intelligence است که گاهی در اصطلاح EI هم نامیده میشود. در واقع به توانایی درک، به کارگیری و کنترل احساسات، EI گفته میشود که با استفاده از روشهای مثبت میتواند در از بین بردن استرس، خنثی کردن تعارضات و برقراری ارتباط موثر با دیگران اثرگذار باشد. شما میتوانید راجع به قرص ضد استرس بدون عوارض در حال بخوانید. البته این اصطلاح در برخی منابع به شکل EQ عنوان شده است. اگر میخواهید بدانید که EQ چیست باید بگوییم که این اصطلاح، شکل کمی و قابل اندازهگیری هوش هیجانی است. به عبارت دیگر، وقتی درباره EI حرف میزنیم، منظور عدد خاصی نیست. اما اگر این هوش را به یک عدد تبدیل کنیم، باید اصطلاح EQ را به کار ببریم.
این هوش کمک میکند تا افراد بتوانند با در نظر گرفتن احساسات مخاطب، یک گفتوگوی منطقی داشته باشند، احساسات خود را به خوبی مدیریت کنند و روابط خود را با اطرافیان بهبود بخشند. این ویژگی در میان همکاران شاغل در یک فضای کاری باعث میشود تا امنیت روانی در تیمهای کاری برقرار شود، مشکلات و اختلافات به خوبی کنترل شده و انگیزه کاری و فرهنگ همکاری بین افراد شکل گیرد. مهارت برقراری ارتباط با دیگران را در حال بخوانید.
این هوش اغلب با چهار ویژگی تعریف میشود که همان مهارتهای اصلی برای ایجاد هوش هیجانی و بهبود قدرت مدیریت احساسات و ارتباطات هستند:
خود آگاهی
با این ویژگی فرد میتواند احساسات خود را به خوبی شناخته و نحوه تاثیر این احساسات بر افکار و عقاید خود را درک کند. در چنین شرایطی فرد به نقاط قوت و ضعف خود آگاه بوده و اعتماد به نفس کافی دارد. شما همینطور میتوانید درباره رهبری افراد کاریزماتیک نیز مقاله مرتبط با آن را بخوانید.
خود مدیریتی
فرد توانایی کنترل احساسات و هیجانات خود را داشته و میتواند آنها را به شکل سالم و مناسب مدیریت کند. همچنین با به کار گرفتن ابتکار عمل و تعهدات، با شرایط متغیر سازگار میشود.
آگاهی اجتماعی
این ویژگی در واقع همان همدلی است. چنین فردی قادر است که احساسات، ترس و نیازهای دیگران را درک کرده و نشانههای احساسی را شناسایی کند. او از نظر اجتماعی راحت است و میتواند افراد پیرامونش را درک کند.
مدیریت روابط
توانایی برقراری و حفظ روابط خوب از ویژگیهای آن است. در این موقعیت، فرد میتواند از طریق روابط با دیگران، آنها را تحت تاثیر قرار داده و تعارضات موجود در گروه را مدیریت کند.
در حال بخوانید: سبک زندگی و عاداتی که باعث کاهش سطح کلسترول میشوند
تست هوش هیجانی
هوش هیجانی یک مهارت قابل یادگیری بوده که امکان ارزیابی آن برای افراد میسر است. سطح آن با عنوان ضریب احساسی یا EQ قابل اندازهگیری است. امروزه ابزارهای مختلفی برای تست هوش هیجانی در سطح فردی و سازمانی ایجاد شده که میتوان به کمک آنها این مهارت را اندازهگیری کرد. به عنوان نمونه، موسسه بهداشت و پتانسیل انسانی یا IHHP در یک تست هوش هیجانی به شما کمک میکند تا این ویژگی را در خود ارزیابی کنید. پاسخها در پنج سطح، از کاملا موافق تا کاملا مخالف قرار گرفته و برای دستیابی به دقیقترین نتیجه لازم است که با صداقت به سوالات پاسخ دهید. در پایان هم توصیههایی در مورد مدیریت احساسات و ارتباطات با دیگران دریافت خواهید کرد. برخی از سوالات این آزمون شامل موارد زیر است:
- در مقابل انتقادها از خود دفاع نمیکنم.
- بدون قضاوت کردن گوش میدهم.
- به راحتی به اشتباهات خود اعتراف میکنم.
- زمانی که تحت فشار هستم میتوانم آرامش خود را حفظ کنم.
- میدانم که چه طور رفتارم بر دیگران اثر میگذارد.
- قادر به کنترل موثر شکستها و ناکامیها هستم.
- انسان مثبتی هستم.
- شوخ طبعی خود را حفظ میکنم.
- در راه رسیدن به اهداف قادرم استرس، عصبانیت و ترسم را کنترل کنم.
- از انتقادها و بازخورد دیگران برای رشد استفاده میکنم.
- میتوانم مسائل را از زوایای دیگری ببینم.
- ماهرانه شکایتها را بیان میکنم.
این تستها به شکلهای مختلف از طریق متخصصان بهداشت روانی و یا وبسایتهای معتبری که برای این منظور طراحی شدهاند، قابل دستیابی هستند. شما میتوانید با مراجعه به یک روانشناس یا روانپزشک توانایی و مهارت خود را در این زمینه ارزیابی کرده و راهکارهای لازم را برای بهبود و ارتقاء کیفیت آن دریافت کنید.
روش های تقویت هوش هیجانی
تقویت هوش عاطفی میتواند در تمام زمینههای زندگی فرد اثرگذار باشد. این هوش نه تنها در محیط کار، بلکه در روابط شخصی هم موثر است و میتواند افراد را به دوستان، همسران و پدران و مادران بهتری تبدیل کند. پس لازم است که همه افراد با روش های تقویت هوش هیجانی آشنا شده و با استفاده از این تکنیکها، آن را بهبود دهند. برخی از راهکارهای افزایش هوش هیجانی عبارتند از:
تمرین خود آگاهی
با تمرین خود آگاهی علاوه بر شناخت نقاط قوت و ضعف خود، بر احساسات خود هم اشراف کافی خواهید داشت. برای این منظور لازم است که علاوه بر شناسایی احساسات خود، دلایل ایجاد کننده آنها را هم پیدا کنید. مثلا تشخیص دهید که ریشه خشم و عصبانیت شما ترس است یا ناکامی؟ روشهای مختلفی برای دستیابی به خود آگاهی وجود دارد؛ از جمله مراقبه. اما یکی از سادهترین این روشها، گفتوگو با کسانی است که شما را به خوبی میشناسند. افرادی که به سختی درباره احساسات خود صحبت میکنند میتوانند برای این کار از تکنیکهایی مانند آزمونهای روانشناسی مخصوص که برای آنها طراحی شده استفاده کنند.
استفاده از بازخورد دیگران برای ایجاد دیدگاه
یکی از اصلیترین بخشهای هوش عاطفی یا هیجانی، رسیدن به این آگاهی است که افراد ممکن است دیدگاههای متفاوتی از هم داشته باشند و این هیچ اشکالی ندارد! پذیرش این موضوع هم به شناخت از خود و هم شناخت دیگران کمک میکند. برای آن لازم است که به بازخوردهایی که از دیگران دریافت میکنید به چشم یک هدیه نگاه کنید. توانایی برخورد با این دیدگاهها که ممکن است انتقادآمیز هم باشند، کلید موفقیت در آن است. هنر و مهارت هوش عاطفی در این است که انتقادها را به عنوان یک فرصت یادگیری دانسته و احساسات فرد انتقادکننده را هم درک کنید.
در حال بخوانید: قوی ترین داروی سنگ شکن کلیه
مشاهده کردن
نشانههای غیرکلامی یکی از عوامل کلیدی در تفسیر موقعیتها و اشخاص هستند. محققان میگویند بیش از هشتاد درصد ارتباطات ما غیرکلامی است. یعنی بخش بزرگی از ارتباطات ما به زبان بدن بستگی دارد. اگر بپذیرید که زبان بدن قادر است بر پیامی که انتقال میدهید اثرگذاری داشته باشد، بهتر میتوانید پیامهایی که بهطور ناخودآگاه ارسال میشوند را درک کنید. شما میتوانید به وسیله مشاهده، تاثیر احساسات خود را بر دیگران از طریق این پیامها، درک کنید. همچنین متوجه میشوید که بین روحیه و رفتار آدمها ارتباط مستقیمی وجود دارد.
تمرین همدلی
همدلی یعنی این که خود را در جایگاه دیگران قرار داده و از چشم آنها مسائل را ببینید. منظور از «دیدن» در این جمله، در واقع درک احساسات افراد در موقعیتهای گوناگون است. برای افزایش مهارت همدلی خود لازم است که پیش از هر چیز با احساسات خود هماهنگی بیشتری داشته باشید. پس از آن و در مرحله دوم، میتوانید به توسعه مهارتهای خود برای شناخت احساسات دیگران اقدام کنید. لازمهی دستیابی به این همدلی، عدم قضاوت افراد در مورد احساسات آنهاست. برای این منظور باید چرایی احساسات افراد را درک کرده و آنها را بپذیرید. همدلی میتواند در تعاملات اجتماعی و ارتباطات خانوادگی و کاری افراد نقش بسیار مهمی داشته و زمینهساز ارتباط سالم و کارآمد است.
کاهش سرعت
یکی از روش های تقویت هوش هیجانی در افراد، توانایی مکث و تفکر قبل از پاسخ دادن است. این ویژگی به ویژه در موقعیتهای متشنج میتواند بسیار مهم و اثرگذار باشد. البته نکته اصلی در این زمینه، شناخت تفاوت بین پاسخ و واکنش است. با توجه به این که واکنش معمولا غیرارادی و ناخودآگاه بوده و از طریق احساسات شکل میگیرد، ممکن است برای ما دردسر ایجاد کند. اما شناخت احساسات میتواند به پاسخ مناسب کمک کند. یک مکث کوتاه، به مغز فرصت میدهد تا احساسات را مدیریت کرده و پاسخ مناسبتری بدهد.
شناخت احساسات و انگیزهها
برای بهبود هوش عاطفی یا هیجانی خود لازم است انگیزههای مثبت و منفی را که میتوانند بر عملکرد شما اثر بگذارند، شناسایی کنید. برای شناخت این انگیزهها باید در ابتدا احساسات خود را به خوبی درک کرده و در واقع، به شناخت کافی از خود دست پیدا کنید. احساسات معمولا منبع خوبی برای ایجاد انگیزه و اشتیاق هستند.
مثبت بودن و داشتن حس شوخ طبعی
افراد دارای هوش عاطفی بالا معمولا افراد مثبت اندیشی هستند. در واقع آنها یاد گرفتهاند که چگونه دیدگاه مثبت را در خود و دیگران ایجاد کنند. توانایی استفاده از شوخ طبعی در موقعیت مناسب هم یکی دیگر از نشانههای هوش هیجانی است. برای بهبود این مهارت در خودمان، لازم است بیاموزیم که از چنین ویژگیهایی در موقعیتهای مناسب و به اندازهی کافی استفاده کنیم.
هوش هیجانی در کودکان
این بار که فرزند شما در حـال دست و پنجه نرم کردن با تمرینهای ریاضی است یا وقتی که خبر ناراحت کنندهای درباره دوست خود به شما میدهد، به نحوه رفتار و پاسخهای او دقت کنید. گرچه این پاسخها ممکن است خیلی خاص و ویژه به نظر نرسند، اما معمولا نشانههایی از یک مهارت مهم و اثرگذار به نام هوش عاطفی یا هیجانی هستند که میتواند در زندگی او نقش حیاتی داشته باشد. هوش هیجانی در کودکان میتواند به آنها در حل چالشها و پاسخگویی موفقیت آمیز به موقعیتها موثر باشد. علاوه بر این، در برقراری ارتباطات موثر آنها با دیگران هم اثرگذار است.
به نظر میرسد هوش هیجانی در کودکان میتواند موفقیت آنها در آینده را پیشبینی کند. به همین دلیل روانشناسان کودک تلاش میکنند تا این توانایی را از طریق آموزش تقویت کنند. آنها یک تمرین پنج مرحلهای را معرفی کردهاند که مربیگری احساسات نام داشته و بر اساس آن میتوان احساسات و هوش هیجانی در کودکان را تقویت کرد:
آگاهی از احساسات کودک
والدین آگاه میتوانند نحوه واکنش و بیان احساسات کودک خود را به درستی درک کرده و تشخیص مناسبی از آنها داشته باشند.
استفاده از احساسات برای ارتباط و آموزش
پدران و مادران نباید به احساسات کودک به چشم چالش یا ناراحتی نگاه کنند. بلکه لازم است از آنها به عنوان راهی برای برقراری ارتباط موثرتر و آموزش بهتر بهره ببرند.
درک احساسات و اعتبارسنجی
لازم است به کودک اطمینان دهید که او و احساساتش را درک میکنید. برای این کار باید نسبت به حرفها و اعمال او بازخورد مناسب داشته باشید و نشان دهید که متوجه اوضاع هستید.
نامگذاری احساسات
در این مرحله لازم است که مربی یا والدین به کودک کمک کنند تا احساسات خود را نامگذاری کرده و توانایی معرفی آنها را داشته باشد.
کمک به حل مشکل
به کودک بگویید احساساتش قابل قبول هستند، اما هر رفتاری را از او نمیپذیرید. او باید یاد بگیرد به خوبی با احساساتش کنار بیاید و از آنها برای تعیین هدف و انتخاب روشهایی برای رسیدن به آن اهداف استفاده کند.
در حال بخوانید: فواید یوگا
هوش هیجانی در مدیریت و رهبری سازمانی
برای یک مدیر و رهبر خوب بودن، داشتن مهارت فنی و توانایی فکری بسیار ضروری است. اما اینها خط پایه و اساس آن هستند. به نظر میرسد آنچه یک مدیر موفق را از سایر مدیران متمایز میکند، خود آگاهی عاطفی و توانایی کنترل خود است. محققان میگویند که رهبران موفق معمولا هوشمندانه عمل میکنند؛ اما مولفههای احساسی و عاطفی هم وجود دارد که میتواند در این زمینه به همان اندازه مهم باشد. این موضوع، نقش هوش هیجانی در مدیریت و رهبری سازمانی را به خوبی آشکار میکند.
در واقع یک مدیر با درک صحیح از احساسات خود و دیگران و نحوه رفتار با آنها و در نهایت، استفاده از دانش ایجاد شده برای انگیزهسازی در دیگران قادر است نقش یک رهبر قوی را ایفا کند. یک مدیر با هوش عاطفی بالا، بر داشتن یک تیم عالی تاکید داشته و اثر مخرب عدم تعامل را به خوبی درک میکند و معتقد است که برای موفقیت باید تعاملات خود با دیگران را ارتقا دهد. به همین دلیل، این افراد همواره به دنبال توسعه این مهارتها هستند و توجه به یادگیری و آموزش یکی از اصول اساسی آنهاست.
هوش هیجانی گلمن
برخی از محققان از جمله گلمن بر این عقیده هستند که هوش هیجانی بیش از ضریب هوشی در موفقیت و به ویژه پیشرفت در محیط کار اثرگذار است. سالها تحقیق در سازمانهای مطرح جهانی نشان داده است که همیشه کارآمدترین افراد سازمان لزوما باهوشترین آنها نیستند! به نظر میرسد آن چیزی این افراد را از سایر همکارانشان متمایز میکند، هوش عاطفی باشد. دنیل گلمن در کتاب خود با عنوان هوش هیجانی عنوان میکند که این هوش تا دو برابر بیش از ضریب هوشی و مهارتهای فردی در موفقیت افراد اثرگذار است. این روانشناس آمریکایی که نقش مهمی در رواج مفهوم هوش عاطفی داشته، معتقد است پنج عنصر اصلی در این هوش وجود دارند که عبارتند از خود آگاهی، خود مدیریتی، انگیزه، همدلی و مهارتهای اجتماعی.
او این دستاورد را که با عنوان هوش هیجانی گلمن نامیده میشود، با استناد به تحقیقات انجام شده در دانشکده بازرگانی دانشگاه هاروارد ارائه داده است. این یک ادعای جسورانه است که اگرچه ممکن است کمی اغراقآمیز به نظر برسد، اما اهمیت این موضوع را آشکار میکند. در سال ۲۰۰۳ هم در گزارشی که از همین دانشگاه تهیه شد، اعلام کردند حدود هشتاد درصد صلاحیتهایی که عملکرد افراد برتر را از بقیه متمایز میکنند، در حوزه هوش عاطفی جای دارند.
در حال بخوانید: علت درد ماهیچه بازو
اندازه گیری هوش هیجانی
امروزه از تکنیکهای مختلفی برای اندازه گیری هوش هیجانی استفاده میکنند. رایجترین و کاربردیترین انواع این آزمونها شامل خود آزمایی یا خود اظهاری و سنجش توانایی آن است. خود آزمایی به دلیل سادگی انجام و نمرهدهی، به عنوان متداولترین روش سنجش شناخته میشود. سوالات این آزمون ساده و روان است و پاسخ دهنده میتواند به طیفی از گزینهها، از خیلی مخالف تا خیلی موافق دسترسی داشته و یکی از آنها را انتخاب کند. سوالات این آزمون به شکلی طراحی شده که فرد را در جایگاه قضاوت خود قرار میدهد. مثلا پاسخدهنده میتواند در جواب جمله «من توانایی درک احساسات دیگران را دارم» یک گزینه را از بین کاملا مخالف، مخالف، موافق و کاملا موافق انتخاب کند.
علاوه بر خودآزمایی، روشهای دیگری به شکل آزمونهایی برای سنجش توانایی افراد در موقعیتهای مختلف و ارزیابی این مهارت در آنها انجام میشود. این آزمونها بر روی کسانی قابل اجرا است که توان بیان احساسات خود را داشته باشند. چنین آزمونهایی عمدتا توسط شخص دیگری انجام میشود.
متخصصان برای تست هوش عاطفی از ابزارهای خاصی استفاده میکنند. یکی از این روشها، آزمون هوش هیجانی Mayer- Salovey- Caruso (MSCEIT) است که به عنوان یک آزمون مبتنی بر توانایی شناخته میشود. شرکتکنندگان در این آزمون، از نظر توانایی و درک و شناخت موقعیت و مدیریت احساسات ارزیابی میشوند. پرسشنامهای هم تحت عنوان صلاحیتهای هیجانی و اجتماعی (ESCI) وجود دارد که به شکل خودآزمون میتواند تواناییهای افراد را در این زمینه بررسی کند. محققان اهمیت این آزمون را در کمک به تشخیص رهبران قوی و اثرگذار از طریق ارزیابی تواناییهای عاطفی و اجتماعی آنها میدانند.
حرف آخر
به نظر میرسد که هوش هیجانی برخلاف ضریب هوشی یک مهارت اکتسابی باشد. یعنی افراد میتوانند در طول زندگی خود آن را به دست آورده و ارتقا دهند. گرچه این تمرینات ممکن است طولانی بوده و گاهی ناامیدکننده باشد، اما مداومت و اصرار بر یادگیری آن میتواند علاوه بر پیشرفت در موقعیتهای کاری و اجتماعی، منجر به موفقیتهای شخصی هم بشود. افراد دارای هوش عاطفی بالاتر میتوانند مدیر، شریک زندگی، پدر، مادر و حتی دوست بهتری باشند. اگر میخواهید این هوش را در خودتان ارزیابی کرده و روشهای لازم برای بهبود آن را بیاموزید، میتوانید از مشاوره فردی حال کمک بگیرید. با توجه به نکات گفته شده آیا فکر میکنید از هوش هیجانی کافی بهرهمند هستید؟
سوالات متداول
مولفههای اصلی هوش هیجانی کدامند؟
دنیل گلمن، روانشناس آمریکایی و از بزرگترین پژوهشگران در زمینه هوش هیجانی معتقد است که این هوش از پنج عنصر اصلی و مهم یعنی خودآگاهی، انگیزه، خود مدیریتی، همدلی و مهارتهای اجتماعی تشکیل شده است.
اولین قدم برای افزایش هوش هیجانی چیست؟
بر اساس یافتههای پژوهشگران، اولین قدم در افزایش این هوش، خودآگاهی است. بر اساس این تعریف لازم است که نسبت به خود و احساسات و عواطف و نقاط قوت و ضعف خود شناخت کافی داشته باشیم.
چگونه هوش هیجانی خود را بالا ببریم؟
با خودآگاهی، افزایش همدلی، شناخت احساسات و انگیزهها، استفاده از بازخورد دیگران در ایجاد دیدگاه بهتری نسبت به خودمان، داشتن نگرش مثبت به موقعیتها، مشاهده صحیح آنها و زمان دادن به خود برای پاسخدهی، میتوان این هوش را ارتقا داد.
برای ارزیابی و تقویت هوش هیجانی از چه کسی کمک بگیریم؟
شما میتوانید برای بررسی و تشخیص این هوش در خود و یادگیری روشهای بهبود و ارتقا آن با یک روانشناس یا روانپزشک مجرب مشورت کنید. مشاوران بخش مشاوره روانشناسی حال میتواند در این زمینه به شما کمک کنند.
منابع